هومانهومان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

برای پسرم ...... مرد کوچک خانه ی ما

نه ماهگی پسرم

1392/4/24 14:46
نویسنده : مامان
2,394 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم این روزا اینقدر شیطون و وروجک شدی که کم وقت میکنم بیام نت لب تابو که جمع کردم چون هنوز بازش نکردم شما میپری روی گیبوردش و تق و تق میزنی روش و ذوق میکنی و عملا هیچ کاری نمیتونم باهاش بکنم ... با موبایلم که آپ کردن بلاگ سخت و وقت گیره.

این عکس 8 ماهگیته خونه خاله مرضیه جون که گلهای محمدی رو از باغشون آورده بودن...

گل

پسر مامان چند روزه وارد 10 ماهگی شده ...کل خونه رو با چار دست و پا طی میکنی و پشت سر من هستی حتی میرم دستشویی هم میای میشینی پشت دستشویی و گاهی گریه که منم ببرنیشخند کنار مبل و میز و صندلی وایمیستی و دو تا دستاتو ول میکنی و برا خودت ذوق میکنی که مستقل وایسادی عزیز دلم... در امتداد مبلا تاتی میکنی ولی هنوز مستقل نه زودم هست به نظرم .

 

عسلی مامان عاشق تبلیغات تلویزیونه تا شروع میشه هر جا باشه خودشو میرسونه و میخ میشینه و تند تند پاشو میکوبه زمین

بووووووس

 

عااااشق دالی بازی هی خودت میری یه جایی که نبینمت بعد سرک میکشی و جییییییغ ...و منم جییییغ 

فدای خنده هات قندک منننننننن

قند

بابابابابا ددددد گگگگگ اینا چیزایی ان که میگی .

تا بهت میگم بابایی کو؟ بابایی اومد ..میدویی میری در حال میشینی و ذوق میکنی و وقتایی که بابایی از سر کار میاد چنان ذوق زذه میشی و جیغ میکشی که هر دومون باهات هیجان زده میشیم

غذا خوردنت یه کوچولو بهتر شده ولی کماکان چیزای شیرین رو دوست نداری چیزای سفت نمیخوری و ازسوپ بهتر استقبال میکنی عاشق لیمو هلو و انبه هستی و یکی دوبارم که پرتقال توی بازار بود خیلی دوست داشتی و همچنین هندونه ، خرما هم دوست نداری که فکر کنم چون شیرینه دوست نداری ولی مخلوط خرما و بیسکوویت رو با ماست چند قاشقی میخوری... و هر وقت آب بهت بدم نه نمیگی...

به به

 

یه هفته ای هست یه مروارید کوچولوت بیرون زده لثه ی پایین سمت چپ ولی کلی اذیتی برا دندونات گاهی نصف شبا پامیشی و بی علت گریه های شدید میکنی عزیز دلم نه شیر میخوری نه میخوابی دیگه کلی من یا بابایی توی خونه میچرخونیمت تا خوابت ببره.

اینجام چند روز پیش کنار بابایی نشسته بودی تلویزیون میدیدی که خوابت برده بود پسر دوست داشتنی من .

خواب ناز

 

تازگیا سعی میکنم بیشتر برات کتاب بخونم تا بیشتر با کتاب آشنا بشی ... وقتی کتاب میوه ها رو برات میخونم به هنونه که میرسیم تا عکسشو میبینی سریع خم میشی روی کتاب و میخوای بخوریشخنده

 اون لحظه من تو رو نخورم چی کار کنم پس؟!

کتاب

 

 

راستی داریم اتاق آقا پسرمونو آماده میکنیم تصمیم گرفتیم خودمون دوتایی رنگش کنیم تا لذت بیشتری از آماده کردن اتاقت ببریم...

نفس مامان روز به روز دوست داشتنی تر میشی و بیشتر عاشقت میشیم بعضی وقتا فکر میکنم که خدای مهربون چه قدرتی داره که تو که روزی یه کنجد کوچولو توو دلم بودی الان اینقدری شدی .

خدا حفظت کنه پسرم و همه ی نی نی های دوست داشتی رو .

ماگ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان رايان
24 تیر 92 15:44
سلااااااااااااااام مامان هومان گل خيلييييييييي دلم براتون تنگيده بود اومدم ديدم آپ شدي كلي ذوق كردم ماشالاااااا هوماني جوني چه آقاشده .حتما بجاي من و راياني ببوسش


سلام عزیزم خوبی پسمل طلا خوبه منم گاهی وبش سر میزنم ماشالله رایانی خوشمل شده من دیگه زیاد کلوپ نمیرم شمام فکز کنم کم سر میزنی
مينا
7 مرداد 92 17:07
سلام صبا جون خوبي عزيزم

ماشاءاله اين هومان چقدر نازه و عسلي هست.
به علي ميگم اگه ني ني من دختر باشه خودم ميرم هومان براش خواستگاري ميكنم..

ههه مرسی مینا جون لطف داری دختر تو هم اگه به ماملنش بره صاحب کمالات میشه
علیرضا
8 مرداد 92 0:21
salam ax haye ghashangie bazam bezar