پسرک شیطون خنده رو
پسر قشنگم کلی بزرگ شده و کارای جدید یاد گرفته...شبا که رو تختش میخوابونمش یه ساعت بعد میام روی تخت خودمون پیداش میکنم ...از وقتی هم که یاد گرفته غلت بزنه به هیچ وجه حاضر نیست به کمر بخوابه و همش دوست داره دمر بخوابه که این زیاد خوب نیست چون نصف شبا که برا شیر خوردن بیدار میشه و میبینه دمر هست کلی گریه میکنه ولی قبلا با صدای نق زدنش بیدار میشدم.
وقتی دمر هست 360 درجه دور خودش میچرخه و با اسباب بازیهای دور و برش بازی میکنه .
تا موبایل و کنترل میبینه هول میزنه سمتش و میخواد دست بگیره.
پسر خوش خندم یاد گرفته یه خنده ها و ذوق های طولانی میکنه که یه نفسه مییییییره و اطرافیانشو به خنده میندازه.
همچنان خوش اخلاق و خنده رو و هر جا میریم بغل همه میره و به قول بابایی مثل یه بره ی آروم هیچی نمیگه...
از اسباب بازیهاش بره ی سفیدشو خیلی دوست داره و وقتی صداشو تقلید می کنم کلی میخنده...
پسرک دوست داشتنی من وقتی دندونیشو خودش دست نمیگیره و من خودم میذارم دهنش از خنده روده بر میشه!!!
به زودی غذای کمکی گل پسر شروع میشه و کلی هیجان داریم...
اولین لقمه ای که به من داده شد...مامان سایزش یه خورده بزرگ نیست؟!؟!؟
ادامه ی عکسها در ادامه ی مطلب
خواب ناز پسرم
پسر نازم تازه بیدار شده ....مامان داری چی کار میکنی؟
دلبری از مامان ....
من دارم توی صحرا آفتاب میگیرم
اولین خرابکاری من .... وای مامان این دستمالاش چه با حال بیرون میااااااااد
پسر مهربون و نازم خیلی دوستت دارم عاشق تک تک لحظه های با تو بودنم.